روستای اندریان
شناساندن زادگاهم و نظراتم

اندریان یکی از روستاهای بخش خاروانا میباشد.

اختصاصی خاروانا نیوز: بر اساس اخبار دریافت شده از شهر خاروانا، یک ساعت پیش در اثر بارش باران شدید در این شهر سیل جاری شده و خساراتی به منازل این شهر وارد کرد. در اثر این رویداد چندین خانه دچار آبگرفتگی شده و دیوار برخی از خانه ها فرو ریخت. خسارت ناشی از سیل در کوچه سابق نقدیلو به ویژه منطقه حمید آباد به مراتب بیشتر از سایر نقاط شهر بوده است. همچنین در اثر این رخداد معابر شهر نیز دچار آبگرفتگی و خساراتی به آنها و برخی پروژه های عمرانی در دست احداث شهرداری وارد شد. برآورد اولیه حاکی از وارد آمدن خسارت میلیونی به معابر دارد. در بسیاری از معابر آسفالت ها از بین رفته و جداول خیابان ها نیز تخریب شده است. در مسیر کافه قاباغی ( پایین تر از مخابرات) نیز زمین و پیاده رو دچار رانش شده است. تصاویر مربوط به این رویداد در قسمت زیر نمایش داده شده است.

آبگرفتی خانه

سیل در خاروانا

سیل در خاروانا

وقوع سیل در خاروانا


 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط امیر حدادان |

 

حافظ

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

صائب تبریزی

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس که چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

فاطمه دریایی

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, توسط امیر حدادان |

 

ایران در میان 4 کشوری قرار دارد که پایین ترین درآمد سرانه را دارد اما به نسبت این درآمد، بنزین را گران تر از سه کشور دیگر بفروش می رساند.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, توسط امیر حدادان |

پسری یه دختری رو که توی یه سی دی فروشی کار می کرد، خیلی دوست داشت.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه می رفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با او.

بعد از یک ماه پسرک مرد.

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت، مادر پسرک گفت: که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد.

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده.

دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد.

میدونی چرا گریه می کرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد.

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, توسط امیر حدادان |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.